• مدت زمان 9 هفته
  • سخنرانی 11
  • سطح مهارت همه سطوح
  • آزمون‌ها 1
  • درصد پیشرفت 80
  • گواهینامه بلی
  • دکتر حسین گودرزی پور

    دکتر حسین گودرزی پور

  • دسته:

    استراتژی & کارآفرینی

3,500,000 ﷼
  • 3
    2 رای
  • 54 دانشجو
  • فارسی

سرمایه گذاری از عوامل موثر رشد و توسعه اقتصادی می باشد، به همین دلیل امروزه هر شرکت و سازمانی برای رسیدن بهاین عوامل نیاز به یک استراتژی مالی درست و با مدیریت دارد. این استراتژی شامل بعدی از استراتژی می شود که در حیطه یمدیریت مالی قرار دارد و شامل تصمیم گیری در مورد سرمایه آن بخش می شود. استراتژی مالی دارای یک الگوی ترکیبی جهتهماهنگی بین زیر سیستم های خود دارد که شامل: (استراتژی سرمایه گذاری، استراتژی تامین مالی، استراتژی تقسیم سود،استراتژی سرمایه در گردش) می شود. الگو های هماهنگی استراتژیک می تواند دارای سه بخش باشد:1- الگوی عقلایی2- الگوی طبیعی3- الگوی ترکیبیبا این تفاسیر می توان تصمیماتی در کوتاه مدت گرفت که ارزش شرکت یا سازمان را در بلند مدت افزایش دهیم، اینتصمیمات درست در استراتژی مالی در مازاد بازده سهام نمود خواهد کرد. در این میان بعضی عوامل وجود دارد که باعث تغییراستراتژی مالی می شود؛ تورم یکی از این عوامل می باشد.

تدوین و اجرای استراتژی مالی

درباره این دوره

منظور از مدیریت مالی استراتژیک (Strategic Financial Management) نه تنها مدیریت امور مالی یک کسب و کار است بلکه مدیریت آن با هدف رسیدن به موفقیت و دستیابی به اهداف سازمانی و به حداکثر رساندن ارزش سهامداران در طول زمان است. با این حال، قبل از اینکه یک سازمان بتواند خود را از نظر استراتژیک مدیریت کند، ابتدا باید به موارد زیر را رسیگی کند:

  • اهداف خود را دقیقاً مشخص کند

  • منابع موجود و بالقوه خود را شناسایی کند

  • برنامه خاصی را برای استفاده از منابع مالی و سایر منابع سرمایه خود در جهت دستیابی به اهداف تدوین کند

به چه چیزی می رسید؟

مدیریت استراتژی مالی شامل چهار عنصر اصلی به شرح زیر است:

  • کسب سرمایه برای اجرای استراتژی‌ها و منابع سرمایه

    اجرای موفقیت آمیز استراتژی اغلب به سرمایه اضافی نیاز دارد. علاوه بر سود خالص حاصل از عملیات و فروش دارایی، دو منبع اصلی سرمایه برای یک سازمان، بدهی و حقوق صاحبان سهام است. تعیین ترکیبی مناسب از بدهی و حقوق صاحبان سهام در ساختار سرمایه کسب و کار می‌تواند برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی حیاتی باشد. از نظر تئوری، یک بنگاه اقتصادی باید در ساختار سرمایه خود بدهی کافی برای افزایش بازگشت سرمایه داشته باشد اما بدهی بیش از حد در ساختار سرمایه یک سازمان می‌تواند بازگشت سهامداران و بقای کسب و کار را به خطر بیندازد. مهمترین عواملی که باید توسط استراتژیست‌ها در این زمینه ایجاد شوند عبارتند از: انتخاب ساختار سرمایه مناسب تهیه وام‌های سرمایه و سرمایه در گردش ذخایر و مازاد به عنوان منابع مالی ارتباط با وام دهندگان، بانک‌ها و مؤسسات مالی

  • صورت‌های مالی یا بودجه پیش بینی شده

    تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی پیش بینی شده یک نکته کلید برای اجرای مدیریت استراتژی مالی است زیرا به سازمان اجازه می‌دهد نتایج مورد انتظار از اقدامات و رویکردهای مختلف را بررسی کند.

  • مدیریت و استفاده از وجوه

    برنامه‌ها و سیاست‌های استفاده از وجوه با تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری دارایی سروکار دارند، یعنی اینکه کدام دارایی خریداری شود و کدام یک از آن‌ها تصرف گردد و سایر موارد!

  • ارزیابی ارزش کسب و کار

    ارزیابی ارزش یک کسب و کار از اهمیت مهم برای پیاده سازی مدیریت استراتژی مالی برخوردار است. سالانه هزاران معامله انجام می‌شوند که در آن‌ها کسب و کارها خریداری یا فروخته خواهند شد. در تمام این موارد، برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی‌ها، لازم است ارزش مالی یا ارزش نقدی یک کسب و کار تعیین شود. همۀ روش‌های ارزیابی ارزش کسب و کار را می‌توان در سه روش اصلی گروه بندی کرد: رویکرد اول: ارزش یک تجارت از طریق ارزش خالص یا سهامداران سهام تعیین می‌شود. ارزش خالص مجموع سهام عادی، سرمایه اضافی پرداخت شده و سود بازمانده را نشان می‌دهد. پس از محاسبه ارزش خالص، مقدار مناسبی را برای سرقفلی و دارایی‌های بیش از ارزش گذاری یا کم ارزش اضافه یا کم کنید. این مهم کل تخمین منطقی از ارزش پولی یک کسب و کار را ارائه می‌دهد. رویکرد دوم: مبتنی بر منافع عمده می‌باشد که صاحبان کسب و کار ممکن است از طریق سود خالص آن را به دست آورند. رویکرد سوم: بازار از طریق دو روش محبوب زیر ارزش تجارت را تعیین می‌کند: روش نسبت قیمت به درآمد است. برای استفاده از این روش، قیمت بازار سهام عادی کسب و کار را بر سود سالانه هر سهم تقسیم کنید و این عدد را در متوسط ​​درآمد خالص کسب و کار در پنج سال گذشته ضرب کنید. این رویکرد را می‌توان روش سهام برجسته نامید. برای استفاده از این روش، کافی است تعداد سهام باقی مانده را در قیمت بازار هر سهم ضرب کنید و یک حق بیمه اضافه کنید. حق بیمه صرفاً مبلغی برای هر سهم است که شخص یا کسب و کار حاضر به پرداخت آن برای کنترل کسب و کار دیگر است.

دکتری حرفه ای مدیریت استراتژیک و کاندیدای دکتری تخصصی کارآفرینی گرایش توسعه کسب و کار جدید. سابقه بیش از 25 سال توسعه کسب و کارها و برندهای متعدد و مشاوره به بسیاری از سازمان‌های بزرگ و شاخص کشور

2 نظر

1

آزمایش2

5

عنوان آزمایشی من

نظر خود را بنویسید